وبلاگ‌نویسی، راهی برای فرار از شبکه‌های اجتماعی

داستان از چه قراره؟!

وبلاگ‌نویسی رو میشه شبکه‌ی اجتماعی اون سال‌هایی دونست که اینترنت خانگی رواج خیلی کمتری داشت، دسترسی به اینترنت به سادگی امروز نبود و اگه میخواستی به اینترنت وصل بشی یا باید کارت اینترنت میخریدی یا باید میرفتی کافی نت، شبکه‌های اجتماعی و پیام رسان‌ها هم اینقدر گسترده در دسترس مردم نبوند و از بزرگترین افتخارات اون نسل این بود که می‌تونستن با گوشی های دکمه‌ای چشم بسته اس‌ام‌اس بفرستند!

اولین رد پای من توی دنیای اینترنت به بیشتر از ده سال پیش بر میگرده؛ زمانی که اولین پستم رو سال ۸۸ توی بستر بلاگ‌فا، توی وبلاگ خودم، منتشر کردم. البته اون زمان تنها کاری که می‌کردم، کپی پیست کردن مطالب دیگران بود. اما تقریبا چند سالی میشه که تصمیم گرفتم به جای کپی کردن نوشته‌های دیگران توی صفحه‌های شخصیم (مخصوصا فیس‌بوک و اینستاگرام)، خودم نویسنده‌ی متن‌هایی باشم که منتشرشون می‌کنم.

برای اینکه بتونم بنویسم باید بیشتر میخوندم و خودم رو به خوندن متن‌های طولانی‌تر عادت می‌دادم. با هر سختی‌ای که بود آروم آروم شروع کردم به نوشتن و برای اینکه بتونم نوشتن رو توی فضای جدی‌تری هم تجربه کنم، وارد نشریات دانشگاهی شدم. در کنارش توی صفحه‌های مجازی‌ای که داشتم متن‌هایی رو هم با هشتگ خزعبل نامه منتشر می‌کردم. در نهایت؛ بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه و اتفاقاتی که اون سال‌ها افتاد باعث شدم نه فضای نوشتن نشریات رو داشته باشم و نه تمایلی به ادامه دادن خزعبل نامه. اونقدر ننوشتم؛ که نوشتن برام سخت و چالش‌برانگیز شد. الان دوباره میخوام شروع کنم به نوشتن اما این بار با استانداردهای بالاتر، مفاهیم جدی‌تر و توی یه فضای جدید و اختصاصی، بدون محدودیت و حواس پرتی‌های معمول که توی شبکه‌های اجتماعی رایجه.

چه استانداردهایی که رو سعی میکنم اینجا رعایت کنم؟

  1. پست‌های اینجا حاصل آموخته‌های خودم همراه با هضم تجربه خواهد بود. یعنی سعی می‌کنم اگر خواستم در مورد کتابی که خوندم یا آموزشی که دیدم، بنویسم؛ سعی میکنم درباره‌ی چیزهایی بنویسم که قبلش اون‌ها رو انجام داده باشم و برای خودم شخصی‌سازی کرده باشم تا بتونم توی نوشتن مطلبش از تجربیات خودم هم استفاده کنم.
  2. مطالب و پست‌های اینجا حداقل بیشتر از ۱۰۰۰ کلمه خواهد بود. چون نوشتن یک متن؛ با حداقل ۱۰۰۰ کلمه‌؛ که حدود دو صفحه‌ی A4 جا میگیره، حداقل چهارتا مزیت میتونه داشته باشه!
  • اول اینکه باعث میشه نوشتن برای خود من سخت‌تر و چالش‌براگیزتر بشه.
  • دوم اینکه برای نوشتن یه متن نسبتاٌ بلد نیازه که آموختنه‌ها و تجربه‌های بیشتری داسته باشم تا بتونم خودم به زبان خودم ۱۰۰۰ کلمه متن بنویسم.
  • سوم اینکه تا وقتی یک ایده به اندازه‌ی کافی پخته نشه؛ مجوز نوشتن پیدا نمی‌کنه!
  • چهارم اینکه به مهارت‌های نوشتن، فکر کردن و یادگیری من کمک میکنه؛ چون احتمالاٌ باعث میشه ناخودآگاه تمرکزم روی یادگیری عمیق‌تر و اجرا کردن دانسته‌هام بیشتر بشه.
  • پنجم اینکه میتونم این قول رو بهتون بدم که وقتتون رو صرف خوندن نوشته‌های بی‌ارزش و کم‌اهمیت نمی‌کنید.

۳. کند کردن فرایند یادگیری (بعداً مفصل دربارش حرف میزنیم)

خب فعلا حرفی بیشتر از این ندارم؛ بریم ببینم کجا میریم و قراره که چکاری رو متفاوت انجام بدیم.

۲ دیدگاه

درج دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *